قسمت نخست خاطرات شهید «اسماعیل میراخورلی»
سوره مریم | خاطراتی از شهید «اسماعیل میراخورلی»
خواهر شهید «اسماعیل میراخورلی» نقل می کند: «شبی در ماه رمضان سوره مریم را به نیت اموات تلاوت کردم و اسماعیل را هم در شمار اموات نام بردم. همان شب اسماعیل را درخواب دیدم. به من گفت:خواهر! سوره مریم که خواندی به من نرسید، دوباره برایم بخوان. متعجب شدم. وقتی از افراد مطلع سوال کردم مسئله را برایم باز کردند.»
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید اسماعیل میراخورلی» یکم اردیبهشت ۱۳۴۴ در روستای محمودآباد از توابع شهرستان گرمسار به دنیا آمد. پدرش رضا، کشاورز بود و مادرش همدم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم آبان ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره و سوختگی به شهادت رسید. مزار او در امامزاده علیاکبر(ع) شهرستان آرادان قرار دارد.

سوره مریم
شبی در ماه رمضان سوره مریم را به نیت اموات تلاوت کردم و اسماعیل هم در شمار اموات نام بردم. همان شب اسماعیل را درخواب دیدم. به من گفت: «خواهر! سوره مریم که خواندی به من نرسید، دوباره برایم بخوان.»
متعجب شدم. وقتی از افراد مطلع سوال کردم گفتند: «چون شهدا زندهاند، اموات محسوب نمیشوند.»
لذا دوباره سوره مریم را برایش خواندم. مجدداً به خوابم آمد و گفت: «که صوابش به روح پاکش هدیه شده است.»
(به نقل از خواهر شهید)
زنده ماند تا شهید شود
اجل سه بار سراغ اسماعیل آمد. اما خدا میخواست او زنده بماند و به خیل شهدا بپیوندد.
نخستین بار وانت را پر از خربزه کردیم و بالای وانت نشستیم. ماشین در مسیر جاده واژگون شد و اسماعیل زیر بار ماند. وقتی او را از زیر بار بیرون آوردیم، بیهوش بود و پس از چند روز بستری در بیمارستان به هوش آمد.
حادثه دوم تصادف با موتور بود. در آن حادثه من صدمه چندانی ندیدم، اما اسماعیل از ناحیه سر ضربه سختی خورد به طوری که پزشکان مشکوک به ضربه مغزی و خونریزی داخلی شدند. اما از آن خطر هم جان سالم به در برد و زنده ماند.
سومین بار زمانی بود که به مرغداری رفته بود. ناگهان بخاری آتش گرفت و شعلههای آتش تمام صورتش را سوزاند، گویا خداوند میخواست او را در مقام خاص شهیدان و در جوار رحمت خود قرار دهد.
(به نقل از برادر شهید)
انتهای متن/